یوسف میدانست همه ی درها بسته هستند،اما بخاطر خدا،
حتی به سوی درهای بسته دوید،
وتمام درها به رویش باز شد،اگر تمام درها برویت بسته شدند
دنبال درهای بسته بدو چون که
خدای تو و یوسف یکیست!
=========================
خدایا حواست هست؟!
صدای هق هق گریه هام...از همون گلویي میاد که تو...
از رگش به من نزدیک تری.
=========================
خدایا ... !
خدایا ........!
خدایا !
برای چشم برهم زدنی ما را به حال خود وامگذار !
آن زمان که هر چه هست و هر که هست ... برای اندیشه ای و مکری ست .......!
تنها تو با من باش در نبض لحظه هایم !
تنها تو نگهدار و مواظب و هدایتگر من باش مهربان من !
خدایا !
==========================
خدایا !
گویا ...
زمین دیگر جای من نیست .
من نمی خواهم زمینی باشم...
مرا ببر آنجا که ... جای من است...آنجا که لبریز آرامش ست...
آنجا که تنها در آغوش امن تو باشم...
آنجا که در هر بخشایشی توقعی نباشد !
آنجا که همه چیز در منتهای کمال باشد .
من از تو خدای مهربانم ! ...
تنها تو و آرامش را می خواهم ! تنها تو و عشق ات را می خواهم !
که باقی همه بیهودگی ست .
سپاس برای بودنت ای همیشه مهربان و ای قدرتمند بی کران
============================